Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «پارس فوتبال»
2024-05-02@22:50:33 GMT

خبر بد برای ذوبی ها از یک الماس

تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۹۹۸۰۶۶

خبر بد برای ذوبی ها از یک الماس

قاسم حدادی‌فر کاپیتان تیم فوتبال ذوب ‌آهن اعلام کرد در پایان بیستمین دوره لیگ برتر از فوتبال خداحافظی می‌کند.

خبرگزاری فوتبال ایران پارس فوتبال دات کام :

قاسم حدادی‌فر درباره فصل ناموفقی که تیمش پشت سر گذاشت، گفت:

فصل جاری یک فصل فرسایشی برای ما و تیم‌های دیگر بود که بازی‌ها خیلی طولانی شد و بیماری کرونا هم خیلی آزاردهنده بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

متأسفانه ما هم امسال نتایج خوبی نگرفتیم و اینکه در هفته‌های اخیر برای فرار از سقوط می‌جنگیدیم اصلاً خوشایند نبود. امیدوارم در فصل آینده همه چیز برای ذوب‌آهن خوب پیش برود و فصلی باشد که این نتایج جبران شود.

قاسم حدادی‌فر در ادامه افزود:

وقتی برای موفقیت در یک کار، صد بار هم شکست بخوریم باید دوباره تلاش کنیم. مسئولان هم نباید بی‌خیال باشند و همه باید به این تیم کمک کنند تا دوباره به روزهای اوج برگردد. ما حمایت یک کارخانه خوب و بزرگ را پشت سر خودمان داریم، همین‌طور کارگران زحمکتش این کارخانه و مردم اصفهان که ذوب‌آهن را دوست دارند. ما امسال شرمنده کارگران کارخانه و هواداران ذوب‌آهن شدیم و امیدوارم در فصل بعد آنها را با عملکردی بسیار خوب خوشحال کنیم.

قاسم حدادی‌فر کاپیتان تیم فوتبال ذوب‌آهن در مورد اینکه آیا قرار است فصل بعد هم همکاری‌اش را با این تیم ادامه دهد، خاطرنشان کرد:

اگر با تصمیم خودم باشد دوست دارم یک فصل دیگر در این تیم بمانم، ولی نظر سرمربی فصل بعد و مسئولان باشگاه هم مهم است. هدف من این است که در انتهای لیگ بیستم از فوتبال خداحافظی کنم و حالا باید ببینیم شرایط چگونه خواهد شد.

منبع: پارس فوتبال

کلیدواژه: ذوب آهن قاسم حدادی فر کاپیتان تیم فوتبال ذوب آهن قاسم حدادی فر ذوب آهن

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت parsfootball.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس فوتبال» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۹۹۸۰۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روز خلیج فارس با شهنواز

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: حبیب احمدزاده نویسنده و پژوهشگر به تازگی یادداشتی را به بهانه روز خلیج فارس و یک عکس یادگاری، با عنوان «روز خلیج فارس با شهنواز» نوشته است.

مشروح متن این یادداشت در ادامه می آید:

این عکس را اواخر دهه هفتاد، امیرواحدی رفیقم از ما رفقای جنگش و استاد همایون شهنواز کارگردان دلیران تنگستان گرفت دم دهانه ورودی خلیج فارس به اروند رود روبروی شهر فاو عراق در سفری که نتیجه اش شد عاشق شدن استاد شهنواز به دریاقلی سورانی و نجات ابادان با دوچرخه.

از راست اسدالله، قبصه چی که جز لج و لجبازی با ما دیدبانها بلد نبود، وقتی بالای دیدگاه بودیم و ازش درخواست شلیک روی دشمن میکردیم، میگفت: باز این فرعون ها صبحونه شون را تو بهترین هتل دنیا خوردند رفتن بالا فکر میکنن ما قبضه چی ها نوکر و بردشون هستیم و تو این گرما دست به سینه دستوراتشون، وقتی هم اولین شلیک کردی بعد فرمایشاتشون تازه شروع میشه حالا شلیک بعدی پنجاه تا بالا بیست به راست دومی از راست پرویزه که بخاطر کفتراش تو جنگ مونده و هشت سال ماند و ماند و هشت بار مجروح شد یکبار شش گلوله تیربار، یک بارش سی و شش تا ترکش، یک بار دیگه چشم راستش و یک بار هم که روی تخت بیمارستان جنگی با ان خونریزی شدید و قطع نشدنی رگ بین دو پا میگفت:

دیگه به من نگید پرویز بگید پروین

و جراحش غش کرده بود از خنده

و بعد اون سمت چپی استاد شهنواز، اقا قاسم مسئول و پدر ما کوچولو بسیجی های مقر اسکله هشت که از همان روزهای اول جنگی با رفیقش حسین لدن (مادر همون بچه ها) وقتی فهمیدن بعثی ها، تو جاده خروجی شهر ابادان مینی بوس و اتوبوس و سواری مردم بیگناه را میگیرند و هرکس ریش داره را پیاده و به اسارت برده و یا اعدام صحرایی میکنند قسم خوردند تا ابادان از محاصره در نیاد ریششون رو نزنند و ریششان بلند شد و بلند شد و و بلند شد تا انکه شانسشون زد و محاصره شهر یک سال نشده شکسته شد وگرنه حالا حالاها هرسال رکورد جدیدتر ریششون تو کتاب رکوردهای گینس جابجا و قیافه هردویشون هم طوری ثبت میشد که تا حالااینقدر گمنام نمونند.

ولی یک سال کمتری بعد، قاسم با برادر کوچکترش رضا که همسن من بود تو مرحله سوم عملیات خرمشهر با هم مجروح شدند وقاسم داغان و مجروح روز ازادی خرمشهر و وسط غریو شادی مردم تو خیابونا بود که ننه قاسم نتوست تحمل کنه و زد زیر گریه و خبر شهادت رضا را وسط شادی اون همه مردم به قاسمش داد.

این عکس را امیر گرفت، که با هم مهمات های خمپاره اسدالله را میدزدیم و بعد به خودش میدادیم که برامون شلیک کنه برای همایون شهنواز اشنایی با این بچه ها اون روز تو دهنه خلیج فارس طوری بود که انگار همرزم های رییسعلی دلواری رو پیدا کرده به هر حال برای من روز خلیج فارس با تمام جغرافیای داخل و بیرون این عکس همگی از این جور آدم ها هستند و بس!

کد خبر 6095029 فاطمه میرزا جعفری

دیگر خبرها

  • مشاغل بهاره در تهران قدیم | کاهگل‌مالی و یخ‌فروشی
  • روز خلیج فارس با شهنواز
  • دیدار با خانواده شهید عباسعلی الماس زاده در نقده
  • منش طلبگی | الماس گرانبهای روحانیت
  • به دام افتادن کیف قاپ غیربومی در رشت
  • اهدای پیراهن قهرمانی تیم ملی فوتسال ایران به موزه دفاع مقدس استان کرمان
  • تأمین آب کامل شهر توپ آغاج بیجار با اجرای ۴ کیلومتر خط انتقال آب
  • استخراج الماس از گل صدتومانی + عکس
  • استخراج الماس از گل صدتومانی
  • فائضه غفار حدادی با سفرنامه حج به نمایشگاه کتاب می‌آید